کــنارش نشســتی توی کـافه و
هوا ســرده ، گونه ت اناری شده
یکی با تو می شینه و سـهم من
حالا دیــگه میـــز کــــناری شده
کـــنارت نشســته بــهت زل زده
درست از همونــجا که جـای منه
هوا ســرده ، قهوه سفارش بدبن
حســــاب دوتاتــون به پــای منه
میخوام جفتتـــونُ واسه اولیــــن
قراری که داریــــــــد مهمون کنم
اگه عشـق بازی باهاش سختته
بگو مشتـــری ها رو بیـــرون کنم
تا نزدیــک میشی به دستای اون
هوا ســـــرد میشه توو پیراهنـــم
تا شـالت رو می بندی به گردنش
یه دردی می پیچــــه توی گـردنم
همیــــن که بــهت زل زده کافیــه
دیـــگه روسریت رو عقب تر نــکش
عزیـــــــــز دلم لااقــل پیـــش من
تو تَه مونده ی قهوه شو سر نـکش
دیگه جای من توی این کافه نیست
بایــد بی تو راهی بشــم سمت در
به گارســون سپردم مـــزاحم نشه
تا میتـــــــونی از کــافه لذت ببـــــر
برچسب : نویسنده : bafgh-yazd-smsa بازدید : 141